تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : نادر
تاریخ : شنبه 1 بهمن 1390
نظرات

 

مرد از راه می رسه
 
ناراحت و عبوس
 
زن:چی شده؟
 
مرد:هیچی ( و در دل از خدا می خواد که زنش بی خیال شه و بره پی کارش)
 
زن حرف مرد رو باور نمی کنه: یه چیزیت هست.بگو!
 
مرد برای اینکه اثبات کنه راست می گه لبخند می زنه
 
زن اما "می فهمه"مرد دروغ میگه:راستشو بگو یه چیزیت هست
 
تلفن زنگ می زنه
 
دوست زن پشت خطه
 
ازش می خواد حاضر شه تا با هم برن استخر. از صبح قرارشو گذاشتن
 
(مرد در دلش خدا خدا می کنه که زن زودتر بره )
 

بقیشو توی ادامه مطلب بخونید ...

تعداد بازدید از این مطلب: 410
موضوعات مرتبط: , ,
|
امتیاز مطلب : 69
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 113 صفحه بعد

نادر حیدرنژاد . 09113203206 . املاک حیدرنژاد . ویلا و مستغلات آمل


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود